... خوب به حرفهایش گوش دادم. او روی بخشی از صحبتهایش تأکید زیادی کرد و گفت: «هدف شماها از اینکه اینجا اومدید چیه؟ میخواهید چی کار کنید؟ ...» بعد هم ادامه داد و گفت: «شما باید خوب آموزش ببینید تا بتونیم غائله کردستان رو توسط شما ختم کنیم ... اونجا کار خیلی سخته. ما نیاز به نیروی ثابت داریم. هر کسی که مشکلی داره و گرفتاره و نمیتونه بیاد و با ما بمونه؛ یا هر کسی که زن و بچهای داره و یا آماده جون دادن و شهادت نیست، میتونه برگرده و همراه ما نیاد.» صحبتهای برادر بروجردی برایم عجیب بود و مرا به فکر فرو برد! بعد از پایان سخنرانیاش، زمزمههایی بین بچهها شروع شد ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی
مستند حماسه مرصاد | شبکه دو سیما - ۴ مردادماه ۱۳۹۹
به همراه روایت علی حسن احمدی از عملیات مرصاد و عملیات عاشورا میمک ایلام
روایت علی حسن احمدی از عملیات مرصاد
برشی از مستند حماسه مرصاد | شبکه دو سیما
🗓 ۴ مردادماه ۱۳۹۹
دریافت فایل تصویری
حجم: 29.1 مگابایت
لوله قبضه را به سمت ورودی شهر، که منافقین در آنجا حضور داشتند، گرفتم و بعد از تنظیم سلاح، آنها را به رگبار بستم. آنقدر از منافقین نفرت به دل داشتم که با شدت تمام به سمتشان تیراندازی میکردم. در حین تیراندازی، در دل میگفتم: «خدایا شکرت که همه منافقین رو یکجا جمع کردی تا ما هم اینطوری از اونا پذیرایی کنیم! چنین فرصتی دیگه گیرمان نمیاد!» تیراندازیهایم کماکان ادامه داشت تا اینکه متوجه شدم یکی از نیروهای پیاده خودی به فاصله نه چندان دوری از من، در کنار تپه موضع گرفته است و به سمت ورودی شهر تیراندازی میکند. زمان زیادی نگذشت که یکی از تانکهای منافقین از داخل شهر بیرون آمد و به سمت او شلیک کرد. با شلیک گلوله تانک، پیکر نیروی ما هم نقش بر زمین شد. تا این صحنه را دیدم، خیلی سریع قبضه را رها کردم و به سمتش دویدم. وقتی به موضعش رسیدم، با پیکر چاکچاکش مواجه شدم. او را با همان وضعیت دلخراشی که داشت، روی دوشم انداختم و به سمت بالای تپه برگشتم. ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی
حجتالاسلام و المسلمین یوسف احمدی مدیرکل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه، صبح چهارشنبه اول مردادماه ۹۹ در دیداری که با حضور دکتر آزادی، ریاست حوزه هنری انقلاب اسلامی کرمانشاه، صورت پذیرفت، از رزمنده پرافتخار کرمانشاهی علی حسن احمدی راوی کتاب دوشکاچی تقدیر کرد.
در این دیدار که با همراهی معاونین و کارشناسان اداره کل تبلیغات اسلامی استان برگزار شد، علی حسن احمدی ابراز امیدواری کرد، که کتاب دوشکاچی جزء کتابهای شاخص و تاثیرگذار عرصه فرهنگِ مقاومت و پایداری قرار گیرد.
«دوشکاچی»، نوشته علیرضا کسرایی، دربردارنده خاطرات علی حسن احمدی، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که به تازگی روانه بازار نشر کتاب شده و در دسترس علاقهمندان به خاطرات دفاع مقدس قرار گرفته است.
این اثر که به کوشش دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه ارائه شده، خاطرات یکی از رزمندگان جنگ را از دوران کودکی تا عملیات مرصاد روایت میکند.
گوینده خبر چنان با شور و هیجان پیام صریح و بدون رودربایستی امام را قرائت میکرد که به زمین میخکوب شده بودم! هر چه میگذشت، لحن گوینده هم شدیدتر میشد. تقریباً یک ساعت از قرائت پیام گذشته بود که با شنیدن کلمه «قبول قطعنامه» و «آتشبس» شوکه شدم! وقتی شنیدم امام پذیرش قطعنامه را کشندهتر از زهر دانسته، خیلی منقلب شدم و قطرات اشک از گوشه چشمانم سرازیر شد. به دیوار تکیه زدم و هقهق شروع کردم به گریه کردن. اعضای خانوادهام همگی با شنیدن خبر پایان جنگ، خوشحال بودند و از اینکه میدیدند من از این موضوع ناراحت هستم، تعجب کرده بودند! در آن حال سؤالات فراوانی در ذهنم مرور میشدند. درونم غوغایی بود. خودم را خیلی سرزنش کردم و گفتم: «پس تکلیف جنگ به کجا ختم میشه؟ مگه ما شعار نمیدادیم «جنگجنگ تا پیروزی»؟ پس چه شد؟ خدایا! چه گناهی مرتکب شدهایم؟! کجا کمکاری کردهایم که امام مجبور شده چنین حرفی بزنه؟ یعنی ممکنه امام به وفاداری ما شک کرده باشه؟» ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی
یکی از بچههای ارتشی که بیشتر با ما رفیق بود و رفت و آمد میکرد، کنجکاو شده بود بداند کدام یک از ما فرمانده هستیم. ما هم چون همگی لباس خاکی به تن داشتیم، تشخیص این کار سخت بود و کسی متوجه این موضوع نمیشد. یک روز که بیرون از سنگر دور هم جمع شده بودیم، از ما پرسید: «آقا! من یک سؤال دارم.» گفتیم: «بفرما!» پرسید: «اصلاً معلوم هست کدامتان فرماندهاید؟» یکی از بچهها به او گفت: «همهی ما فرماندهایم!» او هم خندید و گفت: «میدانم که همهی شما فرماندهاید؛ حالا فرماندهی فرماندهتان کیه؟» این بار یکی دیگر از بسیجیها به تابلوی ورودی سنگر اشاره کرد و گفت: «فرماندهی ما اونه!» آن برادر ارتشی هم نگاهی به تابلو و عبارت «یا حسین(ع)» که روی آن نقش بسته بود کرد و لبخندی بر لبانش نشست. بعد هم گفت: «کسی حریف شما بسیجیها نمیشه!» ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب دوشکاچی
💻 کانالها و صفحه رسمی دوشکاچی را در فضای مجازی دنبال کنید:
📲ایتا :
https://eitaa.com/dooshkachi
📲تلگرام :
https://t.me/dooshkachi
📲اینستاگرام :
https://www.instagram.com/
dooshkachi.ir/
🌐تارنمای اینترنتی : dooshkachi.blog.ir و dooshkachi.ir
📚برای خرید کتاب روی آدرس زیر کلیک نمائید👇
https://www.sooremehr.ir/fa/book/3321