برگزاری مراسم جشن ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد حضرت ابالفضلالعباس(ع) روستای لیلمانج سنقر با حضور و سخنرانی راوی کتاب دوشکاچی جناب آقای علیحسن احمدی
📆20 بهمن 1400
👇برای مشاهده شرح این خبر به ادامه مطلب مراجعه نمائید.
برگزاری مراسم جشن ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد حضرت ابالفضلالعباس(ع) روستای لیلمانج سنقر با حضور و سخنرانی راوی کتاب دوشکاچی جناب آقای علیحسن احمدی
📆20 بهمن 1400
👇برای مشاهده شرح این خبر به ادامه مطلب مراجعه نمائید.
در عملیات آزادسازی قسمتی از منطقه تدمر سوریه، نیروهایی از لشکرهای فاطمیون، زینبیون، حیدریون و حزبالله لبنان حضور داشتند. تعدادی ماشین را دیدم که وارد منطقه شدند و در جمع رزمندهها توقف کردند. چند نفر با لباس ساده خاکیرنگ از ماشینها پیاده شدند و به طرف نیروها آمدند. در میانشان حاج قاسم سلیمانی را دیدم که رزمندهها پروانهوار او را مانند شمعی در بر گرفته بودند و هر کسی بر دست و صورتش بوسه میزد. چشمان بچهها از اشک شوق نمناک شده بود. من هم خودم را به او رساندم و با هم خوش و بشی کردیم. یکی از نیروهای زینبیون با چشمانی اشکبار جلو آمد و گفت: «حاجی! من که لیاقت ندارم دستات رو ببوسم، اجازه بده پا و پوتینت رو ببوسم.» بعد هم خودش را روی پای سردار انداخت که بلافاصله سردار خم شد و او را بلند کرد و گفت: «این چه کاریه میکنی؟» بعد هم او را به سینه خودش چسباند و بوسهای بر صورتش زد و گفت: «من هم مثل همه شما هستم، هیچ برتری نسبت به شماها ندارم.»