... نور آتش دهانه توپها و کاتیوشاها در منطقه، هر لحظه مانند یک فلاشر دوربین، گوشهای از آسمان را روشن میکرد و با غرّشی مهیب، زمین را به لرزه در میآورد. قسمتی از کانون این آتشها مربوط به آتشبارهای توپخانه خودی بود. در نقاط دیگر کانون آتش، نور بیشتری به چشم میخورد و انگار آسمان آنجا رعد و برقی بود! در آن منطقه شدت آتش ایجاد شده بیشتر از جاهای دیگر بود. خوب که دقت کردم، دیدم در مدت کوتاهی کمتر از یک دقیقه، چیزی حدود سی تا چهل گلوله پشت سر هم شلیک شدند و بعد از انفجارشان، بارها زمین را به لرزه در آوردند ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی