روایت شبکه اطلاع رسانی «مرصاد» کرمانشاه از رشادتهای رزمندگان اسلام در عملیات کربلای۵ در گفتگو با «علیحسن احمدی» راوی کتاب «دوشکاچی» را از اینجا دنبال نمایید
روایت شبکه اطلاع رسانی «مرصاد» کرمانشاه از رشادتهای رزمندگان اسلام در عملیات کربلای۵ در گفتگو با «علیحسن احمدی» راوی کتاب «دوشکاچی» را از اینجا دنبال نمایید
در حق شهدای غواص کربلای ۴ اجحاف شده است
مظلومیت غواصان شهید پس از کربلای ۵ به عینه مشاهده شد
رشادت شهدای غواص زمینهساز پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات کربلای5
برد قلمها از بُرد موشکها بیشتر است!
... پیاده به سمت شرق جزیره به راه افتادم. از میان نخلستانها عبور کردم. نخلهای فراوانی بر اثر آتش سنگین دشمن، سوخته بودند. ترکشهای دشمن، سر تعدادی از آنها را قطع کرده بود، اما هنوز تنهشان پابرجا بود و انگار با زبانبیزبانی میخواستند بگویند که ما هنوز ایستادهایم، اگر چه سر از تنمان جدا شده است. کمی که اطرافم را نگاه کردم، چشمانم به یک سمت معطوف شد و چیز عجیبی را دیدم. درست در نوک جزیره ماهی، که روبروی نوک شرقی جزیره بوارین بود، یک برجک فلزی پنج شش متری شبیه سکو دیدم. دشمن در بالای این برجک، یک قبضه پدافند چهارلول ۱۴.۵ م.م کار گذاشته بود تا بتواند ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب دوشکاچی
... دشمن را دست کم گرفته بودیم و خودمان را از قبل، پیروز این عملیات فرض میکردیم. یکی دو ساعتی گذشت. از سر شام به بعد، شلیک منوّرهای عراقی هم بیشتر شد؛ طوری که کسی احساس نمیکرد شب است! ... با بقیه بچهها پای کار بودیم و این شلیک منوّرها برایمان عادی شده بود ... شب سوم دیماه ۱۳۶۵ بود و طبق زمان اعلام شده، هنوز بچههای ما از خط نگذشته بودند که درگیری شروع شد. دشمن در خط اول و روی سر نیروهای ما شروع به اجرای آتش کرد. به مرور هم شدت آن را افزایش داد. در کنار یکی از آتشبارها بودم و دیدم که مسئول آتشبار دارد با فرماندهی صحبت میکند. وقتی بیسیم را کنار گذاشت و به طرف قبضه آمد، از او پرسیدم: «چه شد؟ چه خبره؟» با چهره ناراحتی که داشت، در جوابم گفت: «حاجی رسولی بود. گفت: به فکر جلو رفتن نباشید! دیگه لازم نیست کسی جلو بره!» ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب دوشکاچی
... درست در نوک جزیره ماهی، روبروی نوک شرقی جزیره بوارین، یک برجک فلزی پنج شش متری شبیه سکو دیدم که دشمن در بالای آن، یک قبضه پدافند چهارلول ضدهوایی 14.5 م.م کار گذاشته بود تا بتواند چند کیلومتر در راستای رودخانه و زمینهای اطراف را در سطح وسیعی زیر دید و تیر خودش قرار دهد. این نوع قبضهها معمولاً علیه هواپیماها و هلیکوپترها استفاده میشد، اما بعثیها از این تیربارها علیه نیروهای ما استفاده کرده و متأسفانه خیلی از قایقها و غواصان ما از روی رودخانه مورد هدف قرار گرفته بودند. از روی پل شناوری که دو جزیره بوارین و ماهی را به هم متّصل میکرد، وارد جزیره ماهی شدم ... به انتهای شرقی جزیره که نزدیک شدم، صحنههای دردناکی دیدم. در حاشیه اروند، پیکر بیجان چندین نفر از غواصان را دیدم که آب رودخانه، آنها را کنار زده بود و مظلومانه در گوشهای افتاده بودند. آنها از خطشکنان عملیات کربلای4 بودند که به احتمال زیاد توسط همین پدافند و در داخل آب، به طور مظلومانهای به شهادت رسیده بودند. پیکر مطهر تعدادی از آنها همچنان در گوشهای آرام گرفته بود و گهگاهی موج آب اروند میآمد و به جسم بیجانشان میخورد و برمیگشت ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی