
برای دریافت فایل گزارش خبری شبکه خبر به اینجا مراجعه نمائید.

برای دریافت فایل گزارش خبری شبکه خبر به اینجا مراجعه نمائید.

سیصد و هفتاد و پنجمین محفل شب خاطره با محوریت روایت از شهید حاج قاسم سلیمانی و جبهه مقاومت، با حضور علیحسن احمدی راوی کتاب دوشکاچی در تاریخ ۴ دیماه ۱۴۰۴ در سالن سوره حوزه هنری تهران برگزار گردید.
در این دیدار علاوه بر سایر همرزمان حاج قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت، آقای احمدی نیز علاوه بر بیان خاطراتی از دفاع مقدس، به بیان خاطراتی از حضورش در دفاع از حریم اهلبیت(ع) در سوریه پرداخت.
📸در حاشیه این جلسه هم دیداری با آقای محمود عبدالحسینی عکاس و خالق تصویر معروف دوشکاچی صورت گرفت.

روایت خبرگزاری فارس از علیحسن احمدی دوشکاچی معروف کرمانشاهی که در زمان دفاع مقدس یکنفره باعث زمینگیری نیروهای بعث شد و با بستن پای خود به قبضه دوشکا تا آخرین لحظه ایستادگی کرد.
بعد ازگذشتن ۳۹ سال هنوز روحیه مبارزه علیه ظلم و استکبار در او تازگی دارد، فقط زمین و نوع مبارزه را متفاوت میداند.
شرح گفتگو با این پیشکسوت جهاد و ایثار را از اینجا دنبال نمائید.

در عملیات آزادسازی قسمتی از منطقه تدمر سوریه، نیروهایی از لشکرهای فاطمیون، زینبیون، حیدریون و حزبالله لبنان حضور داشتند. تعدادی ماشین را دیدم که وارد منطقه شدند و در جمع رزمندهها توقف کردند. چند نفر با لباس ساده خاکیرنگ از ماشینها پیاده شدند و به طرف نیروها آمدند. در میانشان حاج قاسم سلیمانی را دیدم که رزمندهها پروانهوار او را مانند شمعی در بر گرفته بودند و هر کسی بر دست و صورتش بوسه میزد. چشمان بچهها از اشک شوق نمناک شده بود. من هم خودم را به او رساندم و با هم خوش و بشی کردیم. یکی از نیروهای زینبیون با چشمانی اشکبار جلو آمد و گفت: «حاجی! من که لیاقت ندارم دستات رو ببوسم، اجازه بده پا و پوتینت رو ببوسم.» بعد هم خودش را روی پای سردار انداخت که بلافاصله سردار خم شد و او را بلند کرد و گفت: «این چه کاریه میکنی؟» بعد هم او را به سینه خودش چسباند و بوسهای بر صورتش زد و گفت: «من هم مثل همه شما هستم، هیچ برتری نسبت به شماها ندارم.»