📜به مناسبت سالروز صدور پیام تاریخی امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه۵۹۸
🎙صوت پیام امام خمینی(ره) با صدای آقای محمدرضا حیاتی
🗓 ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷
دریافت
حجم: 21.1 مگابایت
📜به مناسبت سالروز صدور پیام تاریخی امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه۵۹۸
🎙صوت پیام امام خمینی(ره) با صدای آقای محمدرضا حیاتی
🗓 ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷
دریافت
حجم: 21.1 مگابایت
گوینده خبر چنان با شور و هیجان پیام صریح و بدون رودربایستی امام را قرائت میکرد که به زمین میخکوب شده بودم! هر چه میگذشت، لحن گوینده هم شدیدتر میشد. تقریباً یک ساعت از قرائت پیام گذشته بود که با شنیدن کلمه «قبول قطعنامه» و «آتشبس» شوکه شدم! وقتی شنیدم امام پذیرش قطعنامه را کشندهتر از زهر دانسته، خیلی منقلب شدم و قطرات اشک از گوشه چشمانم سرازیر شد. به دیوار تکیه زدم و هقهق شروع کردم به گریه کردن. اعضای خانوادهام همگی با شنیدن خبر پایان جنگ، خوشحال بودند و از اینکه میدیدند من از این موضوع ناراحت هستم، تعجب کرده بودند! در آن حال سؤالات فراوانی در ذهنم مرور میشدند. درونم غوغایی بود. خودم را خیلی سرزنش کردم و گفتم: «پس تکلیف جنگ به کجا ختم میشه؟ مگه ما شعار نمیدادیم «جنگجنگ تا پیروزی»؟ پس چه شد؟ خدایا! چه گناهی مرتکب شدهایم؟! کجا کمکاری کردهایم که امام مجبور شده چنین حرفی بزنه؟ یعنی ممکنه امام به وفاداری ما شک کرده باشه؟» ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی
یکی از بچههای ارتشی که بیشتر با ما رفیق بود و رفت و آمد میکرد، کنجکاو شده بود بداند کدام یک از ما فرمانده هستیم. ما هم چون همگی لباس خاکی به تن داشتیم، تشخیص این کار سخت بود و کسی متوجه این موضوع نمیشد. یک روز که بیرون از سنگر دور هم جمع شده بودیم، از ما پرسید: «آقا! من یک سؤال دارم.» گفتیم: «بفرما!» پرسید: «اصلاً معلوم هست کدامتان فرماندهاید؟» یکی از بچهها به او گفت: «همهی ما فرماندهایم!» او هم خندید و گفت: «میدانم که همهی شما فرماندهاید؛ حالا فرماندهی فرماندهتان کیه؟» این بار یکی دیگر از بسیجیها به تابلوی ورودی سنگر اشاره کرد و گفت: «فرماندهی ما اونه!» آن برادر ارتشی هم نگاهی به تابلو و عبارت «یا حسین(ع)» که روی آن نقش بسته بود کرد و لبخندی بر لبانش نشست. بعد هم گفت: «کسی حریف شما بسیجیها نمیشه!» ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب دوشکاچی
💻 کانالها و صفحه رسمی دوشکاچی را در فضای مجازی دنبال کنید:
📲ایتا :
https://eitaa.com/dooshkachi
📲تلگرام :
https://t.me/dooshkachi
📲اینستاگرام :
https://www.instagram.com/
dooshkachi.ir/
🌐تارنمای اینترنتی : dooshkachi.blog.ir و dooshkachi.ir
📚برای خرید کتاب روی آدرس زیر کلیک نمائید👇
https://www.sooremehr.ir/fa/book/3321
خاطراتی که «ضد انقلاب» آن را دوست ندارد/ بعد از خواندن این کتاب خود را بتکانید!
باید فکری میکردم. بچههای ما در محاصره بودند و ما هم لحظهای آرام نداشتیم. در اطراف سنگر دوشکا بودم که دیدم دو نوجوان آرامآرام از کناره ارتفاع به سمت ما بالا میآمدند. به نظر میآمد زخمی شده بودند. فاصله ما با آنها چیزی حدود ۵۰ متر بود. جلوتر که آمدند، فهمیدم بسیجیاند. گویا موفق شده بودند از آن معرکه نجات پیدا کنند و به سمت ما بیایند. رمقی نداشتند و به سختی به ما نزدیک میشدند. وقتی به سنگر دوشکا رسیدند، روی خاکریز نشستند و با صدای ضعیفی پرسیدند: «دوشکاچی کیه؟» من و چند نفر دیگر از بچهها که آنجا بودیم، چیزی نگفتیم. آنها چند مرتبه این سؤال را تکرار کردند، اما کسی جوابی نداد. آخر سر برای اینکه بدانم چرا این سؤال را پرسیدند، گفتم: «من دوشکاچیام. چه کار دارید؟» تا این را گفتم، انگار که جان تازهای گرفته باشند، سریع به طرفم آمدند و گفتند: «میخواهیم دست و پات رو ببوسیم.» با تعجب به آنها گفتم: «چرا؟! مگه چه شده؟» با صدایی کم رمق گفتند: «با اون مقداری که تیراندازی کردید، ما موفق شدیم نجات پیدا کنیم. خیلی از بچهها هنوز توی محاصرهاند. اگه تیراندازی کنید، بقیه هم نجات پیدا میکنند.»
دشمن در حال فرار در دشت بود و سنگر و پناهگاهی هم نداشت. یکی از دیدهبانها کارهای اولیه برای اجرای آتش را انجام داد و از برادر کاوه برای اجرای آتش اجازه خواست، اما برادر کاوه به او اجازه این کار را نداد! دیدهبان گفت: «الآن بهترین فرصت برای اجرای آتشه، چرا اقدام نکنیم؟» برادر کاوه گفت: «اینها هنوز بین مردماند، صبر کن، بذار از مردم جدا بشن، اون موقع میزنیمشون.» دیدهبان گفت: «آخه اینها از این فرصت برای فرار استفاده میکنند.» ولی برادر کاوه با قاطعیت گفت: «ما اینجا با ضدانقلاب کار داریم، اما اینها مردم ایراناند، برادران و خواهران ما هستند. ما برای نجاتشون اومدیم. اگه صد نفر از ضدانقلاب از این فرصت استفاده کرده و فرار کنند، گواراتر از اینه که یک نفر از این زن و بچههای بیگناه و مردم عادی کشته بشن.»
پیرو سوالات مکرر عزیزان در خصوص عدم درج توضیحات تصاویر و اسناد پایانی کتاب دوشکاچی لازم به ذکر است که این اتفاق نتیجه خطای سهوی صورت گرفته از سوی انتشارات برای تعدادی از نسخههای کتاب بوده و با پیگیریهای به عمل آمده، در نسخههای باقیمانده - که در دست چاپ هستند - اصلاحیه اعمال خواهد شد.
👈همچنین در فرصت و موقعیت مناسبی، تصاویر و اسناد پایانی کتاب در قالبی منسجم همراه با توضیحات از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر خواهد شد.
🙏پیشاپیش بابت این خطای سهوی عذرخواهی مینمائیم.