دود از کنده بلند میشه!
روایتی از صفای پیرمرد بسیجی در عملیات کربلای5 که خلبان هلیکوپتر بود
خوانشی از کتاب دوشکاچی خاطرات آقای علیحسن احمدی
با تشکر از جناب آقای مسعود کرمی (گوینده پادکست)
جهت دریافت پادکست به اینجا مراجعه نمائید.
دود از کنده بلند میشه!
روایتی از صفای پیرمرد بسیجی در عملیات کربلای5 که خلبان هلیکوپتر بود
خوانشی از کتاب دوشکاچی خاطرات آقای علیحسن احمدی
با تشکر از جناب آقای مسعود کرمی (گوینده پادکست)
جهت دریافت پادکست به اینجا مراجعه نمائید.
📖یک روز که پدرم داشت بذر گندم میکاشت، دیدم در حال پاشیدن بذرها با خودش کلماتی را زمزمه میکند و با هر مشت بذری که میپاشد، میگوید: «این سهم مور و ملخ، این هم سهم گاو و گوسفند، این هم سهم رهگذر و این یک مشت هم سهم خودمان.» ابتدا تعجب کردم و با کنجکاوی از او پرسیدم: «بابا! اینها که میگی یعنی چه؟!» در جوابم گفت: «خدا رزق و روزی مخلوقاتش رو توی اینها گذاشته و این گندمی که ما میکاریم، بخشی از اون مال حیواناته، بخشی سهم رهگذر و بخشی هم سهم خودمان. وقتی اینطور میگی، خدا هم برکت به مالت میده.»
👈تکمیلی این خاطره در کتاب دوشکاچی
یاحسین(ع)؛ فرماندهی از آنِ توست
خوانشی از کتاب دوشکاچی خاطرات آقای علیحسن احمدی
با تشکر از جناب آقای مسعود کرمی (گوینده پادکست)
جهت دریافت پادکست به اینجا مراجعه نمائید.
📖 ... پرواز پرندگان غیرعادی به نظر میآمد. شاید کسانی به آشیانهشان نزدیک شده بودند و آنها هم از ترس، پرواز میکردند و جابجا میشدند. از روی تویوتا، اطراف جاده را بهتر میدیدم. نیروهای پیاده همچنان با احتیاط به سمت روستا حرکت میکردند. کنار جادهی نزدیک روستا یک آسیاب کهنه بود. به آنجا رسیدیم. برادر گنجیزاده با اسلحهی قنداق کوتاه ژ-3، در جلوی یکی از ستونها در حال پیشروی بود. نوک سلاحش را به طرف آسمان گرفته بود و با قرار دادن انگشت اشارهاش بر روی ماشه، منتظر هر جنبندهای بود تا به طرفش شلیک کند. او در همه مواقع جلودار بود و به پیشواز خطر میرفت. در حین حرکتش دیدم که یک لحظه به آرامی به سمت ماشین من آمد. بعد از اینکه نگاهی به اطراف انداخت، رو به من کرد و گفت: «احمدی! کمی به داخل جنگل تیراندازی کن ببینیم چه خبره!» من هم بدون هدف مشخصی، یک نوار دوشکا به صورت رگباری به چندین نقطه منطقه شلیک کردم ...
👈ادامه این خاطره در کتاب دوشکاچی
«ایستادگی جانانه در برابر نبردی نابرابر»
روایتی از عملیات نصر7 توسط علیحسن احمدی (راوی کتاب دوشکاچی)
در گفتگویی با خبرگزاری فارس
روز پنجم مردادماه ۱۳۶۷ با بستن جاده جلوی پادگان اللهاکبر، نیروهای منافقین به محاصره افتادند و جمهوری اسلامی با یک عملیات به نام «مرصاد»، عملیات «فروغ جاویدان» آنها را برای همیشه به «غروب جاویدان» تبدیل کرد.
📝گفتگوی خبرگزاری فارس با آقای علیحسن احمدی راوی کتاب دوشکاچی به مناسبت سالروز پیروزی عملیات مرصاد را از اینجا دنبال نمائید
مروری بر تاریخچه بمبارانهای استان کرمانشاه توسط رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی
توسط راوی کتاب دوشکاچی جناب آقای علی حسن احمدی
در برنامه تلویزیونی "روایت" از شبکه زاگرس (سیمای کرمانشاه)
21 خردادماه 1403
جهت دریافت فایل این برنامه به اینجا مراجعه نمائید.
✍️ پیام علیحسن احمدی (دوشکاچی) به مناسبت روز جهانی قدس 1403:
🕌 روز قدس روز اسلام و روز حکومت اسلامی است. ای قدس! ما میآییم با لشکریانی از فاطمیون، حیدریون، زینبیون، حزبالله و دلیرمردانی از یمن و سوریه و سبزپوشانی از ایران اسلامی. ما میآییم در حالی که در یک دستمان قرآن و در دست دیگرمان سلاح آتشین است تا انتقام خون زنان و کودکان بیگناه غزه را بستانیم. با تأسی به پیامبر(ص) که کعبه را با دستان صاحب ذوالفقار از لوث وجود بتها پاک نمود؛ ما نیز تحت زعامت و رهبری امام خامنهای(مدظلهالعالی) میآییم تا با دستان رهبران مقاومت، فلسطین را از لوث وجود غاصبان صهیونیست پاک نمائیم و در قدس به امامت رهبرمان نماز جماعت اقامه کنیم.
علیحسن احمدی رزمنده معروف کرمانشاهی از خاطراتش در عملیات والفجر 10 و گردان ادوات و متلاشی کردن مغز راننده تانک با تیر دوشکا در این عملیات میگوید.
شرح مصاحبه خبرگزاری فارس با دوشکاچی را از اینجا دنبال نمائید.
روایت خبرگزاری فارس از سختیها و مجاهدتهای گردان ادوات تیپ نبیاکرم(ص) کرمانشاه در عملیات کربلای۵ در گفتگویی با «علیحسن احمدی» راوی کتاب «دوشکاچی» را از اینجا دنبال نمایید